رامین سمیع زاده

با چرتکه نمی توان انتگرال گرفت!/ گفت و گوی اختصاصی با دکتر رامین سمیع زاده، مدیرعامل «جابار»

دکتر رامین سمیع‌زاده گفت: این روزها، دوران انقلاب تکنولوژیک و هوش مصنوعی است. کسب و کارهایی که نتوانند خودشان را با بحث‌های روز دنیا تطبیق دهند، شکست خواهند خورد. با چرتکه نمی‌شود انتگرال گرفت! در صنعت نظافت هم هوش مصنوعی سر و کله‌اش پیدا می‌شود و کار تکرارپذیر را ربات‌ها انجام می‌دهند

دکتر رامین سمیع‌زاده متولد 1348 در حال حاضر مدیرعامل شرکت جابار است. او لیسانس مهندسی صنایع را از دانشگاه شریف، فوق لیسانس مهندسی سیستم‌ها را از دانشگاه آزاد تهران و دکترای مدیریت کسب و کار را از دانشگاه لیون فرانسه اخذ کرده است. او دوره Post DBA را در دانشگاه گرونوبل فرانسه گذرانده و در زمینه توسعه مجتمع‌های تجاری، فروشگاهی و نمایشگاهی مقاله و پژوهش داشته است. با او که در صنعت غذایی، تهویه، ICT، حوزه مراکز خرید، صنعت مبلمان و دکوراسیون، صنعت نمایشگاهی و صنعت پست و لجستیک فعالیت کرده، در فضایی صمیمانه گپ و گفت مفصلی داشتیم که در ادامه می خوانید.

احمد شاهوند

****

نظافت و سلامت و توسعه پایدار مشابه

معمولاً در اکثر نقاط دنیا ترندها و مگاترندها هستند و صنایع مختلف متناسب با مقتضیات کسب و کار خود به نوعی از آنها پیروی می‌کنند. «توسعه پایدار» یکی از ترندهای چند سال اخیر است که در عرصه‌های مختلف شاهد آن هستیم. در «توسعه پایدار» سه P داریم. در قدیم در دنیا بحث بر سر این بود که صنعت می‌خواهد برود به سمت درآمدزایی و P اول (Proffit) پررنگ شد. کمی که گذشت احساس شد که یک چیزی دارد لطمه می‌خورد: مردم و نیروی انسانی. چه آنهایی که مشغول کار در شرکت‌ها و صنایع بودند و چه آنهایی که مخاطب بودند. P دوم متولد شد: People (مردم).

بعد از مدتی که همه چیز طبق روال بود، متوجه شدند که محیط‌زیست در حال نابودی است. اینجا بود که P سوم (Planet) نیز متولد شد. با آمدن P سوم، «توسعه پایدار» شکل گرفت. یعنی ما هر کاری که می‌کنیم باید حواسمان باشد به محیط‌زیست، به سیاره‌مان و به نسل‌های بعدی لطمه نزنیم. ترند جالبی شد. اینکه ما باید در همه عرصه‌ها حواسمان باشد. درست است که باید همه مقتضیات بیزینس و درآمد و اقتصاد را رعایت کنیم، درست است که حواسمان باید به نیروی انسانی یا مردم باشد اما بدین شکل نباشد که همه چیز را خراب کنیم و برای نسل بعد چیزی باقی نماند! برای همین هم یک سری بحث‌ها شد و گفتند هر کسی اگر یک درخت را برای استفاده خودش از بین می‌برد، باید جای آن یک درخت بکارد. فرزندان ما قرار است بیایند. این سیاره (زمین) قرار است ادامه یابد. با ما که همه چیز تمام نمی‌شود. «توسعه پایدار» ترند خیلی خوبی بود. این ترند در همه جا حتی در صنعت نظافت هم خیلی جدی است. بحث نظافت و سلامت یکی از مؤلفه‌های اصلی «توسعه پایدار» است.

لجستیک و توسعه پایدار: تولد لاکر هوشمند

توسعه پایدار در بحث لجستیک هم مطرح می‌شود: حمل‌ونقل‌های اضافی را کم کنید. ترددهای بیهوده را حذف کنید. وانت‌ها، کامیون‌ها و موتوری‌ها کمتر جابه‌جا شوند. این خودش یک اتفاق مهم است. پس سیستم‌ها و نگاه‌هایی می‌آیند که به ترند «توسعه پایدار» کمک کنند. کاهش آلودگی هوا. کاهش ترددهای بی‌مورد. لاکرهای هوشمند برای همین می‌آیند. به جای اینکه مثلاً برای چند ده سفارش، اگر قرار است چندین موتور به مکان‌های مختلف برود و بسته‌ها را تحویل بدهد، صد سفر، مصرف سوخت بالا، گره‌های ترافیکی، آلودگی شدید، خطرات جانی، ناامنی بالا و … اتفاق می‌افتد. به جای این کار، بیاییم مثلا پنج جا لاکر هوشمند جابار قرار دهیم و بسته‌ها را در این جابارها و نزدیک مقاصد مورد نظر کاربران بگذاریم که بروند و بسته‌ها را بردارند. خودبخود ترددها، سوخت‌ها، ترافیک، آلودگی و حتی خطرات حمل با ناوگان موتوری، اتومبیل و … را کم کردیم. اینها در مسیر «توسعه پایدار» قرار داشته و در بخش کاهش آلودگی‌ها و آلاینده‌های محیطی قرار دارند.
از طرف دیگر، شما یک بسته‌ را سفارش می‌دهید، باید مثلاً حداقل یک روز یا 8 ساعت در منزل حضور داشته باشید تا بسته به دستتان برسد. بهرحال هرچه که می‌گذرد، «زمان» گرانتر و ارزشمندتر می‌شود. برای دریافت بسته با وجود آنکه کار مهمی دارید، باید در خانه بمانید یا اینکه شما در منزل نیستید و فرزندتان باید در منزل حضور داشته باشد. نگران هستید یا به هر دلیلی نمی‌خواهید کسی بیاید درب منزلتان. می‌گویید به جای اینکه من منتظر بسته‌ام باشم، بسته منتظر من باشد. خودتان می‌گویید که بسته برود در نزدیکترین جابار به منزلتان و خودتان هر وقت که فرصت داشتید بروید و بسته را بردارید. بسته منتظر شما می‌ماند و من این انعطاف‌پذیری زمان و مکان را دارم که به کارم برسم. یعنی زمان من مهم‌تر است و می‌توانم از آن بهره بیشتری ببرم تا اینکه در انتظار بسته باشم. من از چند منظر صحبت کردم. از منظر شرکت‌های توزیع بسته‌های پستی، از دید حاکمیتی که بحث آلودگی و مصرف بنزین و بیماری و … مطرح می‌شود و از نگاه مصرف‌کننده هم انعطاف‌پذیری زمان و مکان، بحث امنیت خانواده و هر دلیلی. وقتی به صورت کلان به این موضوع نگاه می‌کنید، کلمات کلیدی آن مشخص می‌شود: «حریم خصوصی»، «امنیت»، «سلامت»، «حرکت در مسیر توسعه پایدار» و …

 

لاکر هوشمند جابار

لاکر هوشمند جابار

شبکه لاکرهای هوشمند و مفهوم E2H

«نت‌ورک» (Network) یک کلمه کلیدی است. این کلمه در ذات خودش توسعه‌پذیری و رشدیافتگی را دارد. «شبکه‌های اجتماعی»، «شبکه‌های مخابراتی» و «شبکه‌های ارتباطی». در جابار هم «شبکه» یکی از کلمه‌های کلیدی است. چون شبکه ایستگاه‌های جاباری که در جاهای مختلف وجود دارد باید در مناطقی ایجاد شود که بیشترین گیرنده بار جدی وجود دارد. با تراکم‌های بیشتر یا کمتر. پس با ترکیب چند کلمه «شبکه»، «شخصی‌سازی»، «حریم خصوصی»، «توسعه پایدار» و «هوشمند» کلمه «جابار» متولد می‌شود: شبکه لاکرهای هوشمند. لاکری که با ترکیب مفهوم «اقتصاد مشارکتی» در اختیار کاربر قرار می‌گیرد.
اگر یادتان باشد در قدیم در دفاتر پستی، صندوق‌های پستی وجود داشت که هر صندوق در اختیار یک فرد قرار می‌گرفت. آن فرد مثلاً در طول سال چقدر از این صندوق استفاده می‌کرد؟ اما در اقتصاد مشارکتی هر باکس که در جابار وجود دارد به افراد مختلف اختصاص پیدا می‌کند.
پس به کلماتی که عرض کردم، «اقتصاد شراکتی» هم اضافه می‌شود. از ترکیب این کلمات «جابار» متولد شد و درست است که در خدمت پست و لجستیک و تجارت الکترونیک است اما در نهایت نگاهش معطوف به H Human)) است. دیگر مفاهیمی مثل B2C، B2B، B2G و … همه در مفهوم کلانتری تحت عنوان E2H خلاصه می‌شوند. یعنی اکوسیستم‌های مختلف تا انسان. پس وقتی H پررنگ شود، همه اکوسیستم‌ها درگیر می‌شوند. از اکوسیستم‌های سلامت، حمل‌ونقل، حوزه‌های متمرکز بر ICT. پس در نهایت رئیس H است.
اگر بخواهم گریزی بزنم، همه فعالیت شما هم در حوزه H است. کسی که بخواهد برود فرودگاه، مرکز خرید، مجتمع‌های اداری مسکونی و هرجایی که برایش تردد مهم است، سلامت مهم است، نظافت و پاکیزگی هم مهم است. پس همه اکوسیستم‌ها E2H هستند.
اتفاقی که می‌افتد این است که می‌توانیم با کمی تساهل و تسامح بگوییم که همه بیزینس‌ها و همه اکوسیستم‌ها می‌بایست E2H باشند. یعنی H رئیس است. یعنی آن دو B که تا دیروز با هم رقابت می‌کردند به خاطر H مجبور می‌شوند با هم دوست باشند. یعنی نگاه پلتفرمی، بازی را عوض کرده است. تا دیروز با نگاه غیرپلتفرمی من می‌خواستم رقیبم را نابود کنم، می‌خواستم نباشد، اما در نگاه پلتفرمی و اکوسیستمی که بازیگران زیادی دارد اگر رقیب نابود شود، ممکن است من هم نابود شوم، پس من مراقب رقیبم هستم. پارادایم عوض شده است. یعنی آن نگاه سنتی بازاریابی که می‌گفت رقیب باید تضعیف و حذف شود، در نگاه جدید باید نگه داشته شود. حالا نگاه کمی گلوبال می‌شود. اکوسیستمی‌تر می‌شود. دیگر من از اینکه بخواهم مثلاً ترافیک چهارراه ولیعصر را مدیریت کنم، کمی بالاتر می‌ایستم و می‌گویم می‌خواهم تهران را مدیریت کنم. یک روزهایی اگر مثلاً من می‌خواستم ترافیک چهارراه ولیعصر را حل کنم، یک جوری این کار را انجام می‌دادم که ناخواسته ترافیک را هل می‌دادم و می‌فرستادم سمت میدان فردوسی. اما نگاه اکوسیستمی می‌گوید مراقب اکوسیستم باشید. ترافیک را حل کن نه چهارراه خودت را. سعی کن اکوسیستم را حفظ کنی نه فقط بیزینس خودت را. درست است که تو در بیزینس خودت مأموریت داری و بحث سودآوری هم سر جایش است، ولی حواست باشد، اینجا نگاهت مثل قدیم به رقیبت نباشد.
دیگر فقط حق با مشتری نیست. حق با ذینفعان است. مشتریِ یک بیزینس، حق دارد، پرسنل آن بیزینس حق دارد، پیمانکار هم حق دارد، تأمین‌کننده هم حق دارد، دانشگاهی که با آن مرتبط است، حق دارد، دولت، حاکمیت و … همه حق دارند.
این نگاه پلتفرمی، اکوسیستمی می‌شود. قشنگ‌تر نگاه می‌کنیم و همه مراقب کل سیستم‌ها هستیم که می‌شود مفهوم «توسعه پایدار». من به اندازه ظرفیت و توان و قدرت خودم، مراقب مجموعه هستم.

ویکی‌کلین را طی چهار سال فعالیت چطور دیدید؟

نشریه ویکی‌کلین منظم و مرتب برای من ارسال می‌شود و پیامک ارسال هم برای من می‌آید: «در راه است»، «ارسال شد»، «رسید» و … من وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم که روند پایداری برای خودش در نظر گرفته است که نشان می‌دهد رفتار حرفه‌ای را در پیش گرفته‌اید. چون خودم سال‌هاست سردبیر هستم، به این نکات بیشتر دقت می‌کنم. ویکی‌کلین مأموریتی را برای خودش تعریف کرده و سعی می‌کند در این مأموریت کار خودش را به نحو احسن انجام بدهد.
تا به حال گفت‌وگوهای خوبی را انجام داده‌اید. البته یک نقد کوچکی هم دارم. اگر انتخاب گفت‌وگوشونده‌ها همسوتر با مأموریت و متناسب‌تر با وزن مؤثر و مرتبط آن افراد باشد، بهتر است. اگر اینها را بگذاریم کنار، روند روبه‌رشد مجله و از همه مهم‌تر تداوم انتشارش برای من جالب است. به نظرم در روزهایی که نشریات کاغذی خیلی کم رنگ شده‌اند، ویکی‌کلین جزو نشریات موفق است.
من یکی از ایندکس‌هایم این است که وقتی مجله به دستم می‌رسد، چند دقیقه دستم می‌گیرم؟ من در مجله شما نکات خوبی را می‌بینم.

نظافت و هوش مصنوعی

این روزها، دوران انقلاب تکنولوژیک و هوش مصنوعی است. کسب و کارهایی که نتوانند خودشان را با بحث‌های روز دنیا تطبیق دهند، شکست خواهند خورد. با چرتکه نمی‌شود انتگرال گرفت! در صنعت نظافت هم هوش مصنوعی سر و کله‌اش پیدا می‌شود و کار تکرارپذیر را ربات‌ها انجام می‌دهند. موانع را شناسایی می‌کنند که بدانند کجاها باید بروند. اگر نگاه کنید می‌بینید که همه اینها از یک مفهوم بزرگتر تحت عنوان «توسعه پایدار» که یکی از کلمات کلیدی‌اش «سلامت» است برای هر سه P (مردم، اقتصاد و زمین) نشأت می‌گیرد.

«تصویر ذهنی» و «مواجهه اولیه»

در نظافت، غیر از بحث عملکردی و تولید، بحث «تصویر ذهنی» ((Brand Image هم مطرح است. مثلا اگر وارد یک مرکز خرید شویم، نظافت آنجا روی اولین مواجهه شما (First Impression) و همچنین «تصویر ذهنی» شما از آن مکان تأثیر می‌گذارد. اولین مواجهه شما از یک مجتمع تجاری، روی خریدتان و حتی روی غذایی که آنجا با خیال راحت میل می‌کنید، تأثیر می‌گذارد.
یک جاهایی بحث نظافت و پاکیزگی به ظاهر چندان جدی به نظر نمی‌آید. البته که همه اینها در مسیر سلامت هستند. سلامت محیط، سلامت آدم‌هایی که آنجا تردد می‌کنند، سلامت کسب‌وکارهایی که در آن منطقه هستند و از همه مهمتر «اولین مواجهه» و «تصویر ذهنی» که برای شما ایجاد می‌کند، تأثیرگذار است. «تصویر ذهنی» در لباس کار پرسنل است، در نشانه‌ها و تابلوها وجود دارد و بخصوص در «نظافت» مجموعه خودش را نشان می‌دهد.
یک نکته که خیلی جدی است: رستورانی که آشپزخانه‌اش به صورت شفاف در معرض دید عموم قرار دارد، خیال مراجعه کننده را راحت می‌کند. «شفافیت» (Transparency) هم از کلمه‌های کلیدی این روزهاست. دنیای امروز، دنیای شفافیت و عریانی‌هاست. هیچ چیزی را نمی‌شود پنهان کرد.
در حال حاضر در دنیا برخی شرکت‌هایی که اصولی رفتار می‌کنند، جلسه‌های هیات مدیره‌هایشان را هم به صورت آنلاین پخش می‌کنند و کل اعضای سازمان یا مجموعه آن را می‌بینند. هر مؤلفه‌ای – آدم، سازمان، شرکت، نهاد و … – که در مسیر سلامت، شفافیت و توسعه پایدار قدم برمی‌دارد، کارش ارزشمند است. پس حوزه پاکیزگی و نظافت از این منظر هم ارزشمند و لایق توجه است.

شناسایی تمهیداتی برای برقراری ارتباط با نسل آلفا

به نظرم همه افراد و همه بیزینس‌ها باید نحوه ارتباط با نسل آلفا (متولدان سال 2010 تا 2025) را یاد بگیرند. این نسل تا پایان سال 2025 حدود دو میلیارد نفر روی کره زمین خواهند بود. اینها، کسانی هستند که نوع ارتباط با آنها خیلی سخت است. این نسل فرزندان نسل انقلاب تکنولوژی، هوش مصنوعی، متاوِرس و مفاهیمی از این قبیل هستند. اگر نتوانیم با این نسل ارتباط برقرار کنیم، خیلی از نهادها، از خانواده و مدرسه تا نهادهای کسب و کاری و جامعه دچار مشکل می‌شوند. شناسایی تمهیداتی برای ایجاد و حفظ ارتباط با نسل آلفا یکی از ضروری‌ترین اتفاق‌هایی است که در همه حوزه‌ها به آن باید توجه کرد.

***

هشت سؤال از دکتر رامین سمیع زاده، مدیرعامل شرکت «جابار»

از شماره 37 و با الهام از ماهنامه tomorrow’s cleaning قرار گذاشتیم در هر شماره از یک متخصص و مدیر باسابقه چند سؤال جالب بپرسیم. در این شماره دکتر رامین سمیع‌زاده، مدیرعامل شرکت «جابار» مهمان ما بود که پاسخ‌های او را می‌خوانیم.

1 – اولین شغل شما چه بود؟

معلم بودم.

2 – کدام سه کلمه شخصیت شما را توصیف می‌کند؟

منضبط، جاه‌طلب، اهل چالش.

3 – چگونه می‌توانید صنعت نظافت را بهبود ببخشید؟

به شدت باید در حوزه هوش مصنوعی کار شود. ارتباط بین این صنعت با ارزش‌هایی که در حوزه‌های مختلف وجود دارد را نشان بدهند. نظافت خیلی بیشتر از چیزی که به نظر می آید، مهم است. به نظرم نگاه کثیف نبودن را باید تبدیل کنیم به سالم بودن.

4 – اگر بتوانید یک مهمانی شام برگزار کنید و از افراد مرده یا زنده دعوت کنید، آن‌ها چه کسی خواهند بود و چرا؟

پدرم: چون از دستش دادم، همیشه حضورش را حس می‌کنم.
استاد شجریان: اسطوره بی‌بدیل آواز ایران است.
مایکل جکسون: یکی از آرزوهایم این بود که بروم کنسرت مایکل جکسون. شخصیت برجسته، شاخص و مؤثری بود و برخی از آهنگ‌هایش بار معنایی خیلی قوی دارد. مثلا آهنگ We are the World او سال‌ها ماندگار بود. به نظرم دیگر مثل او نخواهد آمد.

5 – اگر قرار باشد یک کارآموز از فردا شروع کند، چه توصیه‌ای به او می‌کنید؟

حتما نرم‌افزار اِکسل را خیلی خوب یاد بگیرد. هر کسی که می‌خواهد در بیزینس رفتار جدی داشته باشد، باید نگاه اینتراکتیو یک نرم‌افزار خوبی مثل اِکسل را خوب یاد بگیرد. اِکسل از مهمترین ابزارهای یک مدیر است.

6 – اگر چیزی وجود داشته باشد که بتوانید آن را تغییر بدهید، آن چیست؟

دروغ. آدم‌ها وقتی دروغ می‌گویند، دو تا دروغ می‌گویند. یکی اینکه به دیگران دروغ می‌گویند که اگرچه مهم است، اما بدترین دروغ چیزی است که آدم‌ها به خودشان می‌گویند. بعد از یک مدت دروغ‌ها می‌شود باورشان. و بعدها باورشان می‌شود یک سری اعتقادات و خرافات. یک سری داشته‌هایی که حالت افراطی آن خیلی خطرناک می‌شود. دلم می‌خواست دروغ وجود نداشت. همه چیز خیلی ترنسپرنت و شفاف بود. واقعیت، همانطور که هست عرضه می‌شد. هیچ چیزی در هستی بیهوده وجود ندارد. ما حتی حیوان بد هم نداریم. همه حیوانات در هستی اصالت و مأموریتی دارند که عین آن را انجام می‌دهند. برخلاف ما انسانها که عمدتاً مأموریت و اصالت خود را گُم می‌کنیم.

7 – اگر بتوانید از یک مکان در جهان دیدن کنید، کجا می‌روید و چرا؟

برخی از شهرهای هند. به نظرم هند یکی از جاهایی است که عمق معنایی خاصی در برخی از مناطق آن وجود دارد.

محمدرضا واعظی‌پور، مدیر اجرایی منطقه آزاد سیستان می‌پرسد:

8 – اگر برای یک فرد خاص بخواهید هدیه‌ای بخرید، آن هدیه چیست؟ و چرا؟

من یک تابلویی هدیه می‌دهم که روی آن نوشته شده باشد: «الهی مرا آن ده، که مرا آن به».
من به این دعا خیلی اعتقاد دارم. دعای خیلی کاملی است. یکی از دلایلش هم این است که ما معمولاً نمی‌توانیم تشخیص بدهیم که چه چیزی برایمان خیر است و چه چیزی بد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>